$BlogRSDUrl$>
Thursday, October 04, 2007گفتگوی نسلها ( ٧)![]() ![]() ![]() دوست عزیزی از نسل جوان در چتی به من در مورد پستهای اخیر گفت که باید مواظب باشم، چرا که اگر کسی مرا نشناسد فکر میکند من شاه دوست هستم. راستش خود من هم همین فکر را کرده بودم، ولی بعد از تأملی در باره آن به نتیجه دیگری رسیدم. نه، نه! ما همانطور که نباید درصد بالای تعداد دانشجویان زن را در دانشگاهها را، موقعیت بهتر وضع زنان ایرانی نسبت به زنان کشورهای همجوار و یا وجود کمپینهای یک میلیون امضا و علیه سنگسار، مواردی که در منطقه کم نظیر است، را به رژیم ولایت فقیه نسبت دهیم، نباید هم که هر قدم مثبت در احقاق حقوق زنان و وجود نهالهای کوچک مدرنیته و سکولاریته را به رژیم پهلوی بچسبانیم. چراکه همانطور که موقعیت برشمرده زن ایرانی در این رژیم تنها و تنها اتفاقاً با مقاوت زنان و مبارزه مداوم آنها میسر گشته است، در آن رژیم هم آن نهالهای کوچک با مقاومتها و مبارزات زنان و مردانی مهیا شده بود. یادمان نرود که قانون خانواده در رژیم قبل ساخته ذهن و از روی لطف ملوکانه نبود، یادمان نرود که اتفاقاً شاه آدمی ضدزن ( مراجعه شود به مصاحبه شاه با اوریانا فالاچی) و اصولاً آدمی سنتی و واپس گرا بود ( بارها و بارها وی اشاره به این داشت که کمر بسته امامان است و سایه حضرت علی و امام حسین را بر بالای سر دارد یا دست ابولفضل به همراه اوست). در حقیقت من معتقدم این تصمیم انسانها است که تعیین کننده است. البته از یک زاویه میتوان به آن پرداخت و آن اینکه همین قوانین نیم بندی که در آن زمان وجود داشت و در خیلی موارد اصلاً هم رعایت نمیشد توانست در جامعه تأثیر خود را بگذارد، که خوب این را من به تفاوت دو سیستم دیکتاتوری (با دیکتاتوری که مدرن نبود ولی میخواست مدرن جلوه کند) و توتالیتر مذهبی واپسگرا ( که جامعه ایده آل آن به ١٤٠٠ قبل ربط پیدا میکند و نه به دنیای مدرن امروز) نسبت میدهم. نه، نه! اشتباه نکنیم اینگونه دیدن، یعنی هر چیز مثبت دوران قبل از انقلاب را به پای رژیم گذشته گذاشتن، ساده انگاری است که همه ما دچار آنیم. آن ساده انگاری را که چپهای ایرانی را به علت مخالفتشان با شاه آنها را ضد مدرن، عقب مانده و واپسگرا ساخت. آن ساده انگاری که ورود زنان به اجتماع و بازار کار را چپ ایرانی تنها به نیاز نیروی کار جامعه سرمایه داری کمپرادور ربط میداد. آن ساده انگاری که سازمانهای چپ به زنانشان گفتند حالا چیزی نمیشه که اگر شما روسری سر کنید، اصل مبارزه با امپریالیسم است و به مسائل دموکراتیک بعد از پیروزی بر امپریالیسم* خواهیم رسید. همان ساده انگاری است که ایرانیان مقیم آمریکا چون با بوش و دولت و سیاستهای او مخالفند آب تطهیر بر سر احمدی نژاد و خلیفه گری تهران میریزند، همان ساده انگاری است که برای مباره با شاه به خمینی پناه برده شد و حالا بعد از گذشت ٢٨ سال برای مبارزه با خمینیسم به شاه پناه برده میشود. آری همین ساده انگاری ها است که ما را مجبور به ماندن در چرخ گردانی کرده که سالیان سال به آن گرفتاریم و همچنان گیج و سرگردان از این قطب به آن قطب درمی غلطیم. -------------------------------------------------------- * دوستی در آنزمان میگفت این مبارزه با امپریالیسم رژیم خلیفه گری مبارزه شتر با موتوره و ما فقط میخندیدم و نمیدانستیم که او چه دارد میگوید. Labels: گفتگوی نسلها
|
![]() |
![]() |