<$BlogRSDUrl$> Javaanehaa "جوانه ها"

Tuesday, September 23, 2008


چپ و مذهب 


با اینکه معتقدم سوالات آقای قلیج خانی مسئول مجله آرش خیلی پرت و پلا هستند، با این حال که خیلی از جوابهای آرامش دوستدار مرا بشدت به خنده انداخت ولی انتظار جوابهای اینچنینی چه جدی و چه به شوخی از او را نداشتم.


پاسخهای آرامش دوستدار
به پرسشهای مجله ی آرش

.
قلیچخانی: به نظر شما برخورد اسلام به سوسیالسیم و دموکراسی و سیستم سرمایه داری، چگونه است؟
دوستدار : اسلام مانند آدمی است که ياد نگرفته است درست راه برود، در نتيجه دائماٌ به هر کسی و هر چيزی تنه میزند. از جمله به سوسياليسم، به دمکراسی و حتابه سرمايه داری.
س: به نظر شما، روش برخورد با تمایلات سرمایه دارانه ای که زیر لوای اسلام بیان میشوند، چگونه باید باشد؟
ج : بهترين روش آن است که آدم خودش را از زير لوای اسلام درآورد و به سرمايه داری پناه برد!
س: شما، نقش تاریخی جریانات چپِ طرفدار سوسیالیسم ایرانی را در تحولات اجتماعی٬ سیاسی٬ فرهنگی و فكری كشورمان، چگونه ارزیابی می كنید؟
ج : همانگونه که سزاوارش است. يعنی اصلا به سطحی در خور ارزيابی نمی رسد.
س : شما برخورد نیروهای سوسیالیستی به مذهب و تحلیلِ اندیشه های مذهبی، خصوصاٌ در ایران پیش و پس از انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج : پيش از انقلاب افتضاح، پس از انقلاب افتضاح تر. به همين سبب اين هر دو مقوله همکار فطری اند.
س : در تاریخ عقاید اسلام همیشه، جریانات عقلگرا در مقابل جزمگرایی بنیادگرا وجود داشته است. شما در ایران امروز چنین جریاناتی را چگونه تبین میکنید، ویژگیِ آنها چیست، و تفاوتها و وجوه تشابه آنها با برداشتهای گذشته کدامند؟
ج : در ايران کنونی در حد يک ذهن مخبط . آن عقل گرایی دوره های نخستين اسلام در واقع ناقص العقل گرایی بوده است.
س : نظر شما در مورد جدائی دین از دولت چیست و نفش مذهب را در یک نظام دموکراتیک چگونه میبینید؟
ج : همه کسانی که طالب جدائی دين و دولت اند ، از استثناها که بگدريم خودشان يک نه بلکه چند پا مسلمانند
س : نظر شما در موردِ اقدامات و عملیات ضد آمریکایی و اسرائیلیِ بنیادگرایانِ اسلامی چیست؟
ج : بنيادگرايان را بايد تنبيه و تربيت کرد، بی تفاوت است که بر ضد چه چيزی بنيادگرا باشند.
س : بنظر شما موانع عمده در راه همكاری نیروهای سکولار و مذهبی، برای ایجاد یك نظام سیاسی دموكراتیك در ایران كدامند؟
ج : تنها و بزرگترين مانع ، نبود نيروهای سکولار در کشور ماست.
س : در چه عرصه ها و با چه شرایطی نیروهای ملی ـ مذهبی و روشنفكران مذهبی میتوانند و مایلند كه با نیروهای غیر مذهبی و مارکسیست، همكاری كنند؟
ج : ملی ـ مذهبی. ملغمه ای است از بلاهت و وقاحت. مارکسيست ها رقيب ملی ـ مذهبی ها درسياست هستند.
س : با توجه به این که مارکسیسم متکی به بینش ماتریالیستی است، آیا دولت کارگری مورد نظر آن هم باید یک دولت آتئیست باشد؟ ج : نه آتیئسم به ماتریالیستم اختصاص دارد، ونه ماتریالیسم بُرد و عمق آتیئسم را میشناسد. در غیر این صورت، ماتریالیسم نمیتوانست هدفی در تاریخ ببیند، هدفی که رو به کمال میرود.
س : یک دولت کارگری آتئیست و ضدمذهب، چگونه میتواند دولتی دموکراتیک و مقید به آزادی های سیاسی و مدنی هم باشد؟ آیا چنین ویژگیهایی قابل جمع است؟
ج : آتیئسم با دموکراسی کمترین منافاتی ندارد، اما دولت کارگری به صرف محتوایش ضد دموکراسی است.
س : با توجه به این که در بیشتر جوامع، اکثریت مردم، به ویژه طبقات پایین، به درجات مختلف اعتقادات مذهبی دارند، طبقه ی کارگر چگونه می تواند نیروی اصلی مبارزه برای سوسیالیسمی باشد که آتئیسم یکی از عناصر ضروری آن محسوب می شود؟
ج : اولأ ما طبقه ی کارگر نه داریم و نه داشته ایم.ثانیأ آتیئسم کمترین نقشی برای طبقه ی کارگر ندارد. ثالثأ طبقه ی کارگر عملأ در حال اضمحلال است.
س : از آنجا که همه ی ادیان نهادی شده و مسلط، پاسدار سلسه مراتب اجتماعی و بهره کشی های طبقاتی و جنسی هستند، آیا جنبش سوسیالیستی میتواند این نوع کارکردهای ادیان را هم امری خصوصی تلقی کند؟ اگر نه، آیا برای مبارزه با این کارکردها باید با هر نوع اعتقاد مذهبی مبارزه کرد؟
ج : جنبش سوسیالیستی در اصل مدتهاست به رحمت ایزدی پیوسته! نمونه های معقولش به صورت سوسیال دموکراسی در اروپای غربی به وجود آمده اند، و متأسفانه در حال احتضارند، اگر تاکنون جان نداده باشند.
س : آیا اسلام در مقایسه با ادیان دیگر در مقابل سوسیالیسم و دموکراسی نامنعطفتر و با سرمایهداری ناسازگارتر است؟
ج : هیچ دینی به اندازه اسلام تمامخواه نیست. عینأ همین خصوصیت درونی است که دوام تاریخی اسلام را میسر کرده است. سرمایه داری یک سیستم اقتصادی-اجتماعی تسخیرکننده است از طریق تولید نیازهای کاذب و وسایل رفع آن، و اسلام دینی است سرکوب کننده ی تمام نیازهای طبیعی انسان و تنها دین تحمیق کننده ی او از طریق قهردرونی و بیرونی.
.
آرامش دوستدار: به نظر من آنقدر که میشد من به پرسشهای آقای قلیچخانی پاسخ دادم.




گیرم که درباورتان به خاک نشسته ام، و ساقه های جوانم ازضربه های تیرهایتان زخمدار است، با ریشه چه میکنید ؟ گیرم که در سراین باغ بنشسته در کمین پرنده ای، پرواز را علامت ممنوع میزنید، با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟ گیرم که میکشید، گیرم که میزنید، گیرم که میبرید، با رویش ناگزیر« جوانه ها » چه میکنید؟



صفحه اول


تماس



آرشیو




همسایه ها


Weblog Commenting by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?