$BlogRSDUrl$>
Sunday, October 30, 2005خشونت در خانواده يعنی چه؟زنان در همه جای دنيا و از هر طبقه ای با احتمال خطر خشونت خانگی مواجه هستند - وقتی در چارچوب يک ارتباط نزديک ميان دو فرد، رفتار مرد با زن خشونت آميز و سلطه گرانه است، نتيجه آن خشونت خانگی خواهد بود. - خشونت خانگی می تواند جسمانی، جنسی، روانی يا عاطفی باشد. سوءاستفاده مالی و محدود کردن فرد نيز از جمله مشخصه های ديگر خشونت خانگی است. - خشونت می تواند عملا يا فقط با تهديد صورت بگيرد؛ همچنين هميشگی يا موقتا اتفاق بيافتد. - خشونت در خانواده در ميان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس، شيوه زندگی يا به رغم معلوليت رخ می دهد. - خشونت خانگی می تواند در هر زمان - چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط ميان دو نفر رخ بدهد. - کودکان نيز از تاثير منفی خشونت خانگی - چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت - درامان نيستند. - تمام اشکال خشونت - روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی - از قدرت طلبی و سلطه گری فرد آزار رسان ناشی می شود. - نکته: در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان به عنوان قربانيان اصلی، و مردان به عنوان افراد خاطی قيد می شوند. چون بنابر آمار جهانی حدود 90 درصد از قربانيان خشونت خانگی زنان و حدود 10 درصد مردان هستند. - مردان نيز مورد سوءرفتار زنان قرار می گيرند اما بخش عمده خشونت خانگی، به ويژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان عليه دختران و زنان خانواده صورت می گيرد. - همچنين مردانی که مورد خشونت زن قرار گرفته اند پس از ترک او با تهديد جانی مواجه نيستند، اما دوره پس از ترک مرد برای زن می تواند بسيار خطرناک باشد. اینرا از بخش فارسی بی بی سی اینجا آوردهام و میخواهم این بحث را در اینجا با یکدیگر آغاز کنیم و آن اینکه : " نقض حقوق بشر و اعمال خشونت هرگز خصوصی نیست" .
|
Friday, October 28, 2005هویت ما ایرانیاناکرم یک سال از من کوچکتر بود و در آن زمان چهارده سال داشت. ما همبازیهای خوبی برای هم بودیم از لی لی، طناب بازی، گرگم به هوا و رقصپا گرفته تا دوچرخهسواریهای طولانی رفتن و زنگ خانهها را زدن و فرار کردن. روزی به من خبر داد که میخواهند به یکی از پسرهای فامیل مادریش شوهرش دهند. خواهرش اشرف هم یکسال از من بزرگتر بود و به زور در سن چهارده سالگی به یکی از پسران فامیل پدریش شوهرش داده بودند و از زندهگیش راضی نبود. وقتی به مامان گفتم، گفت نمیدانم اینها چرا اینکار را میکنند از زندهگی اشرف درس نگرفتهاند؟
عروسی در شهرستان انجام گرفت و چند روزی بعد ازعروسی، خانوادهاش بدون اکرم به تهران بازگشتند. اشرف برایم تعریف کرد که حتی برای نشستن سر سفره عقد هم باید از مامان سقلمه میخورده تا کش بازی را زمین بگذارد و "بله" را بگوید. شش ماهی گذشت خبر آوردند که اکرم خود سوزی کرده و در راه بیمارستان جان سپرده است. مراسم خاک سپاری و عزاداری هم در شهرستان انجام شد. مامانش بعدها گفت که اکرم هرروز از شهرستان زنگ میزده و میگفته که میخواهد به تهران برگردد و به مدرسه برود و مادرش در جواب میگفته مادر جان آخر چی کم داری شوهری به این خوبی، جوانی (آنزمان ٢٤ ساله) و زیبائی داری که همه چیز برایت تهیه میکند. ولی اکرم در جواب میگفته که اینچیزها را نمیخواهد و دوست دارد نزد خانوادهاش باشد و به مدرسه برود، همین، و اضافه میکرده که اگر به خواستهاش توجه نشود خودش را بکشد. ولی مادرش فکر نمیکرده اینها را جدی میگوید. بله این سرگذشت دختران سرزمین من است. هروز دور وبر خودمان صدها و هزاران از این موارد میبینیم و میشنویم ولی آب از آب تکان نمیخورد و همه در فکر حفظ و نشر هویت ایرانیاند. شنیدم که در ایام شبهای مذهبی در همین آلمان بیش از هزارنفر در مراسمی که از طرف سفارت برگزار شده شرکت کردهاند وقران به سر گذاشتهاند. اگر از اینها بپرسی چرا؟ میگویند باید هویتمان را حفظ کنیم، ولی اگر بپرسیم چرا اکرمها باید چنین سرنوشتی داشته باشند میگویند در اینجا و در جلوی خارجیان از این موارد چیزی نگو به هویتمان خدشه وارد میشود. کسی هست به من بگوید اصلاً این هویت ایرانی چیست و یا مثلاً هویت آلمانی چگونه تعریف میشود؟ و هویت انسانی در کجای این تعاریف میگنجند؟ Friday, October 21, 2005کلمه جندهنمیدانم معنی این کلمه چه است و ریشه لغویاش از کجا آمده فقط اینرا میدانم چهها که بر سر ما زنان نیآورده است:
- چه تعداد زنان و دختران جوانی که دچار افسردهگی و مشکلات روحی نشدهاند؟ - چه تعداد از زنان و دختران جوان به خاطر آن آواره و سرگردان خیابانها و شهرها نشده و به دام سوداگران نیافتادهاند؟ - چه تعداد زنانی به خاطر اینکه ملقب به این نام نگردند از خواستهها و مطالبات خود حتی در امر تحصیل و کسب علم و یادگیری شغلی دست برداشته و تسلیم عقاید و نظرات دیگران نشدهاند؟ - چه تعداد زنان پیشرو با لقب گرفتن به این لغت از جامعه طرد نشده و از شناسائی آنان ممانعت بوجود نیآوردهاند؟ - چه تعداد از زنان شاعر، نویسنده و هنرمند به خاطر آن از ارائه و معرفی آثارشان صرفنظر نکردهاند؟ - چه تعداد زنانی که به خاطر فرار از انگ خوردن مجبور به تن دادن به ازدواجهای اجباری نشدهاند؟ - چه تعداد زنانی که به خاطر لقب گرفتن به این لغت قربانی خود زنی ، خودسوزی و خودکشی نشدهاند؟ - چه تعداد زنانی که به خاطر این کلمه مورد ضرب و جرح قرار نگرفتهاند؟ - و در آخرچه تعداد زنانی که به خاطر آن کشته و سربه نیست نشدهاند؟ بیآیید بر روی آن فکری کنیم و برای رهائی از آن چارهای بیاندیشیم!! Monday, October 17, 2005خارجی که تحمل دیدن دیگر خارجیان را ندارد!سوار تاکسی شدم، مقصدم را گفتم. راننده تاکسی به فارسی پرسید:
- شما ایرانی هستید؟ - بله و طبق معمول سؤالهای همیشهگی: چند سال اینجام، چه کاره هستم، به ایران سفر میکنم یا نه، ازدواج کردهام یا نه و .... بعد خودش شروع کرد که تا چند سال پیش یک رستوران ایتالیائی و یک کُکتل بار داشته و هیچ روزی نبوده که کمتراز پنجهزار مارک در جیب داشته باشد و...حالا مجبوره تاکسی براند. بعد از مکثی گفت: راستش همهاش تقصیر این خارجیها است. ببینید که چگونه این آفریقائیها و روسها در همه جا رخنه کردهاند. سر را که میگردانی خارجی میبینی. از تعجب شاخ درآوردم مثل اینکه یادش رفته که خودش هم یک خارجی است! - شما هم که خارجی هستید. - بله ولی آن موقع که ما آمدیم اینجا تک و توک خارجی بود ولی حالا نه، هر جا بری با یک غیر آلمانی سرو کار داری! دیگر رسیده بودیم. پول را پرداختم و پیاده شدم. در ذهنم این ضربالمثل را زمزه کردم: مهمون از مهمون بدش میاد صاحب خونه از هردوی آنها. از خودم سؤال کردم اگر این شخص در ایران بود، افغانیها را چگونه میدید و با آنها چه رفتاری میکرد؟ چرا ما فکر میکنیم که فقط این اروپائیان هستند که راسیست هستند؟ Bella Ciaoبعضی وقتها باید سعی کرد قدری روحیهها را تقویت کرد و به دیگران گفت که تنها نیستیم و تنها هم نخواهیم ماند. با زنده نگه داشتن یاد آنهائی که برای دموکراسی ، آزادی و عدالت مبارزه میکنند شور و حال دیگری ایجاد کرده و سعی کنیم راهشان را ادامه دهیم. برای همین این ویدیو کلیب را به یاد کارلو جیلیانو که در جولای ٢٠٠١ به دست پلیس ایتالیا کشته شد را در اینجا میگذارم.
Bella Ciao Monday, October 10, 2005روز جهانی مبارزه با اعدام– امروزیعنی دهم اکتبر روز جهانی مبارزه با اعدام است. همصدا با امنستی اینترنشنال و دیگر انسانها و ارگانهای مدافع حقوق بشر به این عمل وحشیانه، که خود اعمال خشونت و نوعی قتل عمد در جامعه است، اعتراض کنیم و خواهان لغو دائمی این اصل غیر انسانی در کشورمان شویم. Sunday, October 09, 2005مشاهدات سفر به ترکیهخوب در اینجا باز هم میخواهم از مشاهداتم از ترکیه برایتان بگویم:
- در تبلیغهای تجارتی همه هنرپیشهها داراری موهای بلوند (روشن) و چشمهای آبی هستند. - یکی از تبلیغات دائمی ( در آن مدتی که من در آنجا بودم ) آگهی کوکاکولا بود که جالبترین آن هم خوش آمدگویی این نوشابه از فرارسیدن ماه رمضان بود. - در ترکیه هم مانند آلمان در میدانها از چراغ راهنمائی استفاده میشود ( حتی در شهرهای کوچک) و سئوال اینجا است که آلمانها از ترکها یاد گرفتهاند یا ترکها از آلمانها. در هر صورت این دو ملت اصلاً متوجه نشده اند که میدان چه نقشی در سبک تر کردن ترافیک دارد. - در این سفر فهمیدم چرا محصولات نساجی ترکیه اینقدر ارزان است. دلیل آن در کنار مزارع پنبه قابل رؤیت بود. در کنار جاده به تعداد خیلی زیادی چادرهایی کنار هم برپا بودند. کارگران فصلی مزارع پنبه که همه اعضای یک خانواده را شامل میشوند در این چادرها زندهگی میکردند. دقیقاً به مانند کمپهایی که برای آوارهگان یک مصیبتی مهیا میشود. بدون داشتن هیجگونه امکانات رفاهی و یا بهداشتی. در ضمن شب آنروزی که من از آنطرفها رد میشدم باران شدیدی باریده بود و کف همهء چادرها خیس بود و وسایل و رختخواب اکثر آنها نم کشیده بود. - همانطور که در پست قبلی هم گفتم هیچ پشت بامی را بدون بشقاب گیرنده ماهوارهای و آبگرمکنهای خورشیدی نمیبینی. - به تازه گیها از آنجائیکه ترکیه میخواهد وارد بازار مشترک اروپا شود مجبور شده دست به اقداماتی به خصوص در مورد حقوق بشر بزند یکی از اقدامات پرداختن به تاریخ سیاه گذشته این کشور در مورد قتل عام ارامنه در سالهای بیست و همینطور اخراج و آوراره کردن یونانیان و کلاً غیر مسلمانان در سالهای شصت و جنگ تحمیلی به کردان و کشتار آنان است. ولی چون این قضیه به روی مبارک ناسیونالیستهای ترک خوش نیامده هر روز به محلی که بر سر این موضوعات نمایشگاه، مراسم سخنرانی و پژوهشی و گردهمائی برپا میشود حمله میکنند و برپاکنندهگان این مراسم، تاریخ دانان و یا کسانی را که به شکلی دست اندرکار روشن شدن این نقاط تاریک در گذشته ترکیه میباشند را با تخم مرغ و لگد و کشیده مورد مرحمت خود قرار میدهند. البته من با برداشت خودم که شاهد یک مورد از آنها بودم معتقدم که دولت و یا مراجع موازی با همان لباس شخصیهای نوع ایرانی در این قضیه دست دارند. در این مورد هم باید یک نمونه مشخصی را برایتان شرح دهم: و آن اینکه نویسندهای به نام اٌرهان پاموک در جائی گفته که باید ملت ترکیه پاسخگوی این جنایات باشد و به همین خاطر از طرف دادستان مهر اتهام خیانت به ملت ترک به وی زده شده (که همه با آن اشنائیم) و تمام تورهای کتابخوانی وی به دستور دادستان لغو شده است. ضمناً وی از طرف ناسیونالیستهای افراطی هم به مرگ محکوم شده است. در آخر باید بگویم با همه این مواردی که برشمردم ترکیه در این چند سالی که من سه سفر به آنجا داشتهام تغییرات زیادی کرده و با ما فاصله زیادی دارد به خصوص که هر چه زمان میگذرد سرعت آنها تندتر و از آن ما کندتر میشود. Tuesday, October 04, 2005و باز هم چرا؟خوب من دوباره برگشتم منزل. یاد جوکی که پدرم تعریف میکرد افتادم. و آن این بود که از یک بابایی که تازهگی از سفر مکه برگشته بوده میپرسند خوب خانه خدا چطور بود؟ وی در جواب میگوید: خانه خدا خوب بود ولی هیچ جا خانه خود آدم نمیشه.
جای شما خالی سفر زیبایی به ترکیه داشتم. در طی این سفر و مشاهداتم از ترکیه امروزی سئولات زیر برایم مطرح شد که اگر چه شاید هر کدام از ماها جوابهائی برای آنها داریم ولی بد نیست باهم مرور کنیم: ١- چگونه است که تعداد زنان ترک دارای حجاب اسلام سیاسی در برلین بیشتر از شهرهای ترکیه است؟ ٢- چگونه است که دولت ترکیه با اینکه این کشور از منابع نفتی و گازی محروم است به جای اینکه به سرش بزند نیروگاه هستهای داشته باشد با یک طرح ارزان قیمت مصرف آبگرمکنهای خورشیدی را آنچنان رایج کرده که بر سر هر بامی یک دستگاه آن قابل رویت است (البته در کنار بشقاب گیرنده ماهواره)؟ ٢ - چگونه است که ترکیه توانسته در همین چند سال اخیر به یکی از مهمترین تولید کنندهگان پنبه و در پی آن پوشاک و اجناس نخی در دنیا تبدیل شود؟ ( اینرا هم در نظر بگیرید که ترکها از برکت داشتن امام محروم میباشند) ٤ - چگونه است که تولیدات صنایع دستی ایران به خصوص محصولات اصفهان در ترکیه با کیفیت بهتری تهیه شده و به توریستها عرضه میشود؟ که این خود یکی از منابع مهم ارزی این کشور را تشکیل میدهد ( باز فراموش نکنید که ترکها آیتالله جنتی هم ندارند که امام مهدی به خوابش بیاید و بگوید چه چیز برای ملت ترکیه خوب است و چه چیزی بد). ٥ - چگونه است که آتا تورک که تقریباً همزمان با رضاشاه قدرت را در دست میگیرد در ترکیه اعلام جمهوری میکند و رضاخان دوباره یک سلسله دیگر پی ریزی میکند؟ ادامه دارد |
|