<$BlogRSDUrl$> Javaanehaa "جوانه ها"

Monday, October 27, 2008


تراژدی کمدی بودن تاریخ 


می گویند : تاریخ دوبار تکرار می شود . یک بار تراژدی و بار دوم کمدی. ولی در مورد ایران باید گفت بارها و بارها تکرار میشود و هر بار نیز هم تراژدی و هم کمدی است. آخرین تکرار مکررات هم دو حسین هستند: شریعتمداری کیهان و درخشان وبلاگستان. جداً تا کی باید در این چرخ گردان استخوانهایمان خرد شود؟ تا به کی؟





Thursday, October 16, 2008


تربیت کادرها در جمهوری اسلامی 


دیروز با یکی از خبرنگاران آلمانی آگاه به مسائل ایران گفتگویی داشتم. صحبت کشیده شد که ما ایرانیان همیشه این رژیم را دست کم گرفته ایم. او گفت سردمداران این رژیم از همان آغاز با تاسیس دانشگاه امام صادق ( این یکی دیگر چه صیغه ای است. برای بار اول بود که میشنیدم) دست به تربیت کادرهای خود زد. کادرهایی که هم اکنون در دولت و یا در پشت پرده، مشاورین احمدی نژاد و دولت او و یا خامنه ای هستند. این کادرها نه تنها به مسائل فقه و اسلام و حدیث و ... خوب واقفند بلکه به یک یا چند زبان خارجی تسلط داشته و در زمینه های مسائل روز و مطرح فلسفه، جامعه شناسی و علوم سیاسی غرب نیز به خوبی آگاهی دارند. برای همین هم است که اصلاح طلبان در مقابل آنها به قولی غلاف میکنند و حرفی ندارند و ....
.
من از آنجائیکه با شنیدن این نوع از کادرسازی که در زمان نازیها مرسوم بوده دهانم از تعجب باز مانده بود، پس از دقایقی مکث به او گفتم ببین دوست عزیز، درست است که آقایون تهران نشین دوست دارند پا در جای پای نازیها و بلشویکها بگذارند، ولی شما غربی ها یک چیز را ندیده میگیرید. آخر کدام کاری در آن کشور گل و بلبل به درستی و بدون نقص به نتیجه رسیده که این یکی اش باشد (البته معلوم است که این هم دلیل خود را دارد، ولی در اینجا من از علت صحبت نمیکنم بلکه از نتیجه).
به قول دایی جانم، آخر مگر میشود در کشوری که همیشه روابط جای ضوابط و شایسته گی را میگیرد، آفتابه پلاستیکی بدون سوراخ تولید کرد؟ نمونه اش همین جناب وزیر کشور علی كردان، یعنی او یکی از همین کادرها است؟ در هر حقیقت باید گفت او یکی از آفتابه های پلاستیکی است که سوراخش به هیچ وجه قابل کتمان نیست.
.
پس نوشت : به گوگل " دانشگاه امام صادق" را دادم و با گشتی در سایت آن و با برخود به چندین نام «مهدوی کنی» ، تلفنی آن خبرنگار آلمانی را از اشتباه بدرآوردم.
پس پس نوشت: این هم سخنان یکی دیگر ( سعید جلیلی) از فاارغ التحصیلان این دانشگاه



Friday, October 10, 2008


ناموس ملت (آقایون ) غیور 


در مورد ناموس ملت غیور ایران خیلی چیزها گفته شده ولی این دوتا از بهترینهاست:
.
گلشیفتهء عزیز برایت متاسفم که اینطور شدی. ایا بهتر نبود که در این سن سه یا چهار بچه داشتی و به امر مقدس شوهرداری می پرداختی؟ آیا بهتر نبود که از شوهرت اجازه می گرفتی بعد این لباس رو می پوشیدی و فساد (که اصلا نمی دانم چه معنا دارد اما شوهرم می گوید چیز بدی است) را در جهان گسترش نمی دادی؟ اگر می گویی شوهرم اجازه داد؟ آیا پدر شوهرت هم اجازه داد؟ اگر او هم اجازه داد مگر نمی دانی که تو ناموس ایران هستی و باید از همه مردهای ایرانی اجازه می گرفتی؟ آیا بهتر نبود که همینقدر فساد ِ فیلمهای ایرانی را تحمل می کردی و نمی رفتی کنار دیکاپریوی فاسد (که میگویند فیلمهایش پر از فساد است والبته من خودم ندیدم و اقاویدئوکلوپیه هم قسم خورده که از فیلمها هیچ سانسور نشده وهمین است که من دیده ام و اگر متوجه داستان نشده ام تقصیر خودم است) بازی کنی؟ ای گلشیفته اصلا فاطمه رجبی را چرا با خود نبردی؟ مگر نمی دانی فاطمه ، فاطمه است و چقدر دلش می خواهد که از جرج کلونی امضا بگیرد؟ گلشیفته جان کاش برگردی به دامن خودمان ، این اسم ِ ضد اسلامیت را هم عوض کنی. برگرد
.
.
خوب چیزهایی را که من میخواستم بگم این یکی خانوم کاملترش را گفته



Friday, October 03, 2008


روز جهانی عدم خشونت 


دوم اکتبر برابر با دهم مهر ماه مصادف با سالروز تولد مهاتما گاندی، رهبر استقلال هندوستان و مبتکر فلسفه و استراتژی عدم خشونت از امسال برای نخستین بار به عنوان "روز جهانی عدم خشونت" گرامی داشته می شود.
.
به نظر شما سالروز تولد خمینی را باید چه نامید؟
.
این هم سهم اهدایی ما به دهکده جهانی




گیرم که درباورتان به خاک نشسته ام، و ساقه های جوانم ازضربه های تیرهایتان زخمدار است، با ریشه چه میکنید ؟ گیرم که در سراین باغ بنشسته در کمین پرنده ای، پرواز را علامت ممنوع میزنید، با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟ گیرم که میکشید، گیرم که میزنید، گیرم که میبرید، با رویش ناگزیر« جوانه ها » چه میکنید؟



صفحه اول


تماس



آرشیو




همسایه ها


Weblog Commenting by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?