
چه کسی بود میگفت ما در دوران گذار به سر میبریم؟ اگر من بودم حرفم را پس میگیرم. ما در دوران قرون وسطی اسلامی به سر میبریم. خوب به این عکس نگاه کنید. و بعد هم حتماً این نوشته خانم منیره برادران را در زیر بخوانید:
....
«ارتقای امنیت اجتماعی» یا نقض حقوق شهروندی* / منيره برادران
.
گاه کلمات به تنهايی، حتی وقتی به دنبال هم قرار میگیرند، چیزی را بر خواننده روشن نمیکنند. چه بسا فریبدهنده هم باشند. مثلاً به این خبر توجه کنید: «در راستای طرح ارتقای امنیت اجتماعی، مرحلهی دوم آن با محوریت برخورد با اراذل و اوباش شروع شد.»
اگر تصاویر صحنههايی از رفتار پلیس را در حال ارتقای امنیت اجتماعی ندیده بودم، این خبر هم مثل دهها خبری میشد که ماندگاریشان در حافظه تنها همان لحظهای است که میشنویم یا میخوانیمشان. در جای خالی گزارشهای نانوشته یا غیرمجاز، گاه فیلم و تصویر، فریب کلمات آراستهی خبری را برملا میکنند. تصویرها مردانی را نشان میدهند در اونیفورم پلیس. عدهای نقاب به صورت کشیدهاند و تعدادی از آنها کلاه ایمنی به سر دارند. آنها مردان دیگری را که همگی پیژاما و عرقگیر به تن دارند، در حلقهی خود گرفتهاند. بر گردن یکی از اینها آفتابه بسته شده است. دیگری را روی هوا بلند کردهاند. چماق بلندی را میبینیم و صورتهای پچییده در درد و دستانی که از پشت بسته میشوند. یکی را لگد میزنند. صورت کسی خونین است. تعدادی را رو به دیوار نشاندهاند. جمعیت زیادی هاجوواج تماشا میکنند.زمان صحنه، شب است. ظاهراً دستگیرشدگان فرصت نیافتهاند که لباس عوض کنند. در خبر هم آمده که یورش، شبانه صورت گرفته است. خشونت صحنه سهو و یا خودسری مأموران نیست. فرمان سردار رادان است که تأكيد كرده بود كه «با اراذل و اوباش به صورت خشن برخورد میكنيم.» و فرماندهی نیروی انتظامی از دستگیری ۱۰۰ تن از افراد خطرناک و یکهزار نفر از نوچهها و افرادی که تحت تأثیر آنها هستند خبر داد.
اراذل و اوباش چه کسانی هستند؟
اما اینکه این «اراذل و اوباش» چه کسانی هستند، نه عکسها بر ما روشن میکنند، نه خبر روزنامهها و نه اظهارات مقامات پلیس. آیا تکتک این صد تن و یکهزار نوچه آنها حکم جلب داشتهاند؟ دادگاهی شدهاند؟ گرداندن آنها در محله با کریهترین شکل، مجازاتی بوده که قاضی صادر کرده است؟ معاون دادستان تهران میگوید: «در قانون تعریفی از اراذل و اوباش نداریم.» و حسین ذبحی، معاون قضایی دادستان کل کشور، میگويد: «از اراذل و اوباش تعریف قانونی مشخصی وجود ندارد بلكه اصطلاحی است كه به اقتضای ایجاد عنوان قضایی باب و متداول شده است.»اما روزنامهی كيهان به نقل از مرتضوی، دادستان تهران، مینویسد: «برخورد با اراذل و اوباش با حكم قضايی صورت گرفته است.»آیا همهی این هزار نفر دستگیرشده، شرور بودهاند؟ عمادالدین باقی مینویسد: «نگارنده میتواند حداقل دو تن را نام برد كه در ميان اهالی محل اشتهار به شرارت نداشته و يكی از آنان وبلاگنويس بوده است اما با همين روش بازداشت شدهاند.»وقتی حقوق شهروندی نقض میشود، گويی نقض باید بینقص باشد. طبق اظهارت مرتضوی برای شناسايی و دستگيری اين افراد معیار، گزارشهای مردمی بوده است. یك شماره تلفن هم برای معرفی «اراذل و اوباش» در اختیار مردم قرار داده بودند. وقتی به اعتراف خود مقامات تعریف و تشخیص قانونی از این واژه وجود ندارد، هر کسی میتواند هر کس دیگری را اراذل و اوباش بنامد.
امنیت یا ارعاب؟
قصد من تبرئهی کسانی نیست که با ارعاب، شرارت و چاقوکشی مزاحم مردم شده یا آسایش عمومی را مختل میکنند. بحث بر سر حقوق شهروندی است و دهها سؤال دیگر.اگر واقعاً پدیدهی قلدری و چاقوکشی که از ٦٠ ، ٧٠ سال پیش از محلات رخت بربسته بود، دوباره جان گرفته است، چه کسی مسؤول آن است؟ اگر از مدتها پیش عدهای با توسل به خشونت و چاقوکشی، امنیت مردم را مختل میکردهاند، نقش پلیس در این میان چه بوده و چرا به موقع دخالت نمیکرده است؟ و این بار که دخالت کرده، آیا هدف واقعا «ارتقای امنیت اجتماعی» است یا ایجاد فضای ارعاب؟هدف ایجاد ارعاب بوده، و این کشف من نیست. دادستان انقلاب تکلیف را روشن کرده است. «برخورد نيروی انتظامی و قوهی قضائيه با اوباشگری بايد به گونهای باشد كه اگر كسی خواست دست به قمه ببرد دستش بلرزد و از ترس قانون قمه از دستش بيفتد.»و رادان فرماندهی پليس تهران با افتخار تمام گفت: «برخورد نيروی انتظامی به قدری اثرگذار بود كه يكی از اراذل مشهور از ترس دستگيری و جمعآوری خود، اعلاميهی مجلس ترحيمش را پخش كرده و مخفی شده بود كه مأموران وی را در مخفيگاهش دستگير و اعلاميهی فوتش را به دستش دادند.»
سیاست ارعاب نقض حقوق شهروندی
امنیت و ارعاب دو وضعیت ناقض هم هستند. هرگز با سیاست ارعاب نمیتوان امنیت ایجاد کرد. برعکس نتیجهی سیاست ارعاب تنها افزایش خشونت و ناامنی فردی و اجتماعی است. گرچه این قانون است که به سیاست ارعاب دولتی امکان میدهد، اما سیاست ارعاب از قانون هم فراتر میرود. هدف آن مجازات گروه و جامعه است. به همین دلیل در سیاست ارعاب، مجازات فرد خاطی در ملاءعام صورت میگیرد تا عبرتی باشد برای دیگران. مهم نیست که فرد «مجرم» باشد یا اصلاً نباشد و اینکه آیا آن عمل یا رفتاری که فرد به خاطرش مجازات میشود، در تعریف حقوقی جرم نامیده میشود یا نه، اهمیتی ندارد. سیاست ارعاب نقض همهی حقوق شهروندی و حقوق بشر است.
طرح برخورد با «اراذل و اوباش» دومین مرحله از «طرح امنیتی» پلیس بود که از اول اردیبهشت با طرح «مبارزه با بدحجابی» آغاز شده است. اینکه گفتند و نوشتند که از «بدحجابی» تعریف حقوقی وجود ندارد، مانعی بر پیشبرد طرح نشد و از خشونت آن هم نکاست. گفتند این طرح تا «آخرین بدحجاب» تداوم خواهد داشت. مرحلهی سوم جمعآوری معتادان است، که از چند روز پیش با دستبند زدن و دستگیری آنها آغاز شده است. و ما نمیدانستیم که معتاد مجرمی است که امنیت را به خطر انداخته است.
منبع: رادیو زمانه