$BlogRSDUrl$>
Tuesday, March 27, 2007کوزه های بهاری من ( قسمت آخر)خوب حالا میرسیم به قسمت آخر کوزه های بهاری که شاید جای آن میبود نظرم را در مورد تئاتر و موسیقی ... که سال قبل دیده و شنیده بودم بگویم. ولی از آنجائیکه من به ندرت و تنها در لحظات نوستالژیک به موسیقی ایرانی گوش میدهم در اینمورد چیزی برای گفتن ندارم. سبک موسیقی که در حال حاضر توجه ام را جلب میکند جاز، بلوز، سٌول و فانک میباشد و از آنجائی هم که در این سبکهای موسیقی اتفاقات آنچناین نمیافتده، تنها از «تیل برونر» یکی از موزیسینهایی که در سال گذشته بیشتر از آن دیگران سی دی ایش را گوش داده ام نام میبرم.
در مورد تئاتر هم سلیقه من کلاسیک پسند است و در سال گذشته به تئاترها و موزیکالهایی رفتم که اجراهای دیگری را از آنها قبلاً دیده بودم. مثلاً شهر فرشتهها، چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد، اپرای سه سکه، تاجر ونیزی و .. یعنی بازهم چیز جدیدی برای گفتن در اینمورد ندارم. ولی من پیشنهاد میکنم زرشگ زرین در سیاست را به آقای "دکتر محمود احمدی نژاد" اهدا شود، البته نه به خاطر اینکه ایشان با داشتن دکترای مهندس راه و ترابری در مدت شهردار بودنشان دردی را از ترافیک تهران دوا نکردند و هنوز هرروزه صدها انسان به خاطر هوای آلوده جان خود را از دست میدهند، و نه به این خاطر که مهمترین مشکل دوران ریاست ایشان بر شهرداری تهران بیشتر حول و حوش این سوال گذشت که جسد کشته شدههای مکتبی را در کدام میدان به خاک بسپارند و پرداختن به درد راه و مسکن تهرانیها از لیست مسئولیتهای ایشان خارج شده بود. و باز هم نه به علت اینکه از زمان ریاست جمهور شدنشان هم ارقام مرگ و میر در راهها و جاده های کشور کم نشده و همچنان ایران در این زمینه رکوددار است و.... بلکه به این خاطر که ایشان با نداشتن دکتری علوم سیاسی در بعد داخلی به همه گروهها و اقشار مردم مهرورزی خود را نشان دادند و در بعد بینالمللی به جهانیان نشان دادند که .... راستی نمیدانم چرا یکباره در همینجا یاد این فیلم افتادم، به خصوص این قسمتش:
|
![]() |
![]() |