سوسیالیسم، اسلام، حضرت علی، مارکس، امام حسین، خلق، .....
اگر چه میدانیم که گلسرخی آگاهانه از جانش مایه گذاشت تا آن به اصطلاح دادگاه را به تریبونی برای ابراز اعقایدش و برملا کردن آنچه که بر دگراندیشان میرفت تبدیل کند، ولی حالا که بعد از گذشت ٣٣ سال آنرا مشاهده میکنیم و به حال و هوای آن دوران میرویم، میفهمیم که چرا همه به دنبال خمینی روان شدند. اگر چه میدانیم که اگر گلسرخی در آنزمان اعدام نمیشد، به طور حتم بدست جلادان اسلام انقلابی اسیر و شکنجه و کشته میشد، ولی میبینیم چیزی که وی را به راه مبارزه کشانده بوده است به طور عمده عدالت اجتماعی بود، و نه دموکراسی، آزادی، حقوق شهروندی و ... و این همان موردی است که باید بر روی آن انگشت گذاشت و آن اینکه برای رسیدن به تعالی انسانی باید توجه برابر به آزادی، دموکراسی، استقلال، عدالت اجتماعی و برابری داشت. اگر هر کدام را کم اهمیت بدانیم از رسیدن به هدفمان دور خواهیم شد.