
یک همولایتی نوشته که در جریان خیمه شببازی روز جمعه گذشته در تهران، در میدان هفت حوض نارمک ( محله دوران بچهگی و نوجوانی من)، شاهد اتوبوسهایی بودهاند که سرنشینان آنها را اهالی روستاها و آبادیهای دور و نزدیک تشکیل میدادهاند که هم سفری کردهاند و پولتوجیبی بدست آوردهاند و هم کمی مایحتاج و سوغات خریده و دوباره به آبادی و منزل خود باز گشتهاند. البته این سفرهای هم فال و هم تماشا در سرزمین گل و بلبل ایران یدی طولانی دارند و فقط مربوط به دوران شاهنشاهی جمهوری اسلامی نمیشود. در همین مورد توصیفات زیادی از زمان انقلاب مشروطه و بعد از آن و یا دوران رضاخان، خوانده و شنیدهام و همینطور در زمانی که ما در چند قدمی دروازههای تمدن بزرگ قرار داشتیم، خود شخصاً دیدهام.
حالا چرا اینرا میگویم؟ راستش این نوشته همولایتی ما مرا یاد اصطلاحی در زبان آلمانی انداخت که از سال ١٩٦٧، بعد از سفر محمدرضا پهلوی و فرح دیبا به سرزمین ژرمنها در این کشور معمول گردیده است. آن اصطلاح و یا لقب Jubelperser که معنی لغوی آن "هوارزن ایرانی" است. در زبان فرانسه کلمهای وجود دارد به نام claqueur که معادل انگلیسی آنهم claquer است، در زبان فارسی عامیانه هم از اصطلاحاتی مانند " کفزن" و یا "سیاهی لشگر" استفاده میکنیم ولی هیچکدام مفهموم Jubelperser را نمیرساند.
ولی علت آنکه چرا در زبان آلمانی مدرن "هوارزن ایرانی" جاافتاده است به این خاطر است که در طی ملاقات دوم ژوئن ١٩٦٧ دیکتاتور ایران و همسرش از برلین، مأموران اعزامی ساواک از ایران که میبایست به عنوان ایرانیان هوادار رژیم در خیابان برای شاه و شهبانویشان هورامیکشیدند متوجه میشوند نیروی آنچنانی در مقابل مخالفین نیستند. آنان به دنبال اجرای طرح " ب" چماق بدست ( به عکس توجه کنید) به دانشجویان ایرانی و آلمانی معترض که علیه این دیدار و همینطور سیاستهای شاه و آمریکا در ایران دست به تظاهرات زده بودند حملهور میشوند. در پی آن درگیری ایجاد میشود که با مداخلهء پلیس یک دانشجوی آلمانی کشته میشود (Benno Ohnesorg ).
یعنی تصور بکنید که یک عده از ایران به آلمان میآیند تا هورا بکشند و به قول خودمانی روی معترضین را کم کنند و بعد آنقدر به قدرتهای پشت پردهء خود اطمینان داشتهاند که در خاک آلمان با چوب و چماق به جان دانشجویان حتی آلمانی میافتند (و خوب حتماً حقوق پاداش اضافی گرفته و سرراه برگشت خود سوغاتی هم خریدهاند ) .
در هر صورت از آن تاریخ به بعد درکشور آلمان در اجتماعات، گردهمایی و مراسمهای، خواه سیاسی، ورزشی و یا صنفی وقتی که احساس شود عده ای مزدگرفته دست به اقداماتی از قبل طرح شده میزنند، آنها به لقب " هوارزنان ایرانی" مفتخر میشوند.
ما اینیم دیگه! کدام ملیتی به غیر از ما میتواند در زبان آلمانی از اینگونه اصطلاحات بسازد؟