$BlogRSDUrl$>
Tuesday, December 05, 2006یک جامعه مسلمان وقتی مدرن میشود که![]() همه از مدرن و مدرنیت میگویند ولی فرد و فردیت را فراموش کرده و به جای آن از اتوبان و برج و دالانهای شکمچرانی نمونه میآورند. همه از مدرن و مدرنیت میگویند ولی فرد و فردیت را فراموش کرده و بوی تند مستراحهایشان هنگام پنهان ساختن بشقابهای ماهوارهای اشان در آنها آزاراشان نمیدهد. همه از مدرن و مدرنیت میگویند ولی فرد و فردیت را فراموش کرده و زنبیل زنبیل، فله فله بستن روزنامه و نشریه و ممنوعالقلم کردن این و آن نویسنده و... نبود آزادی و آزاد بودن را نمیخواهند ببینند. همه از مدرن و مدرنیت میگویند ولی فرد و فردیت را فراموش کرده و آمار و ارقام را هیچ میدانند و به راحتی از کنار ورود سالانه ششصد هزار زندانی به اسارت و مقام ایران میان ده کشور اول جهان از جهت تعداد زندانیان رد میشوند. همه از مدرن و مدرنیت میگویند ولی فرد و فردیت را فراموش کرده و در حسرت داشتن انجمنهایی به سر میبرند که از اعضایشان، یعنی مردانی که از بیماریهای روحی و عقده های جنسی پنهان در رنجند، نخبههای اجتماعی و سیاسی میسازند. یادمان نرود که هیتلر هم نقاشی میکرد و با اینکه نژاد آریا را برتر میدانست و معتقد بود که باید زنان آلمانی در خانه بنشینند و به نژاد آریایی اضافه کنند خودش نه همسری داشت و نه بچهای بر جای گذاشت. آیا اینها تصادفی است؟ یک جامعه مسلمان وقتی مدرن میشود که به فرد و فردیت احترام بگذارد و اولین قدم در اینراه هم من پرداختن به بحران سکس و اخلاق در این جوامع و مهمتر از همه دست برداشتن از کنترل بر جسم زنان یعنی نیمی از شهروندان میدانم. چرا باید همه آنی باشند که در مثلاً قبیله قریش پسندیده بوده؟ این چگونه اخلاق و نرمی است که هنوز بعد از گذشت ٢٧ سال حتی خود این آقایون و آقازادههایشان نمیتوانند طبق آن عمل کنند؟ آقایان، و همینطور آقازاده های مقیم خارج از کشور که به حمدالله همه هم یا رادیو دارید و یا در رسانه ای مشغول به کارید، یا وبلاگ و وب سایت دارید یا در جایی قلم میزنید، از خواب بیدار شوید، البته اگر خودتان را به خواب نزدهاید!
|
![]() |
![]() |