$BlogRSDUrl$>
Thursday, November 02, 2006رزمایش نبی اکرم٢![]() در اینجا بخش دیگری از ترجمه مردانِ وحشت ( نگاهی به بازندگان رادیکال) را میآورم: ... تا اینجا گفتن از وضعیت کنونی جهان عرب بر گزارشی اتکا داشت که معیار روشن سنجش بدست میداد. آنهم سنجشی که پرسشهای تازهای را مطرح میسازد بی آنکه به همهی آنها پاسخ دهد. دردناکترین این پرسشها به قرار زیر است که چگونه روند قضایا به سقوط یک حوزهی تمدنی منجر شده که از درونش دین جهانی چون اسلام پدید آمده است؟ این حوزه تمدنی آنگونه که بر همگان آشکار است بالاترین شکوفایی خود را در زمان حکومت خلیفهها داشته است. در آن دوران هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اقتصادی و فرهنگی، بر اروپا برتری داشت. این دورهی تاریخی، که هشت قرن قبل بپایان رسیده، هنوز در خاطره جمعی جهان عرب نقش محوری بازی میکند. امروزه اغلب این دوران آن چنان طلایی تصور میشود که آرمانخواهی را به سمت بازگشت بدین دوران سوق دهد. در حالیکه از آن دوران به بعد، قدرت و اعتبار فرهنگی و اقتصادی عربها بطور مداومی سقوط کرده است. این سقوط بینظیر یک معما با خود زاییده است که تا به امروز بصورت درد و رنجی عمیق در اذهان ایشان جریان داشته است. کار آسانی نیست که آدمی خود را در جایگاه چنین جمعیتی قرار دهد که در درازای قرنها تجربهی سقوطی متداوم داشته است. اعجاببرانگیز نیست که اگر که برای این مخصمه، یک دشمن بیگانه مسئول شناخته شود. مسئول چنین وضعیتی، برحسب این نوع خوانش تاریخ، فقط و فقط متجاوزان پی در پی هستند که در سیاهه زیر ردیف میشوند. سلجوقیان، جنگجویان صلیبی، مغولان، اسپانیاییها، عثمانیها، فرانسویها، بریتانیایها و روسها. برای گرفتاریهای گریبانگیر امروزی در جهان عرب "شیطان بزرگ" مقصر شناخته میشود که چیزی جز اتحاد ایالات متحده و یهودیان نیست. فقط آنچه در این میان روشن نیست این مسئله است که چرا جوامع دیگری مثل هند و چین و کره که کمتر از عربها زیر سلطهی متجاوزان زندگی نکردهاند و از سوی قدرتهای بیگانه چپاول نگشتهاند، به سرنوشت مشترکی با جهان عرب دچار نشدهاند. چرا هند و چین و کره در هماورد مدرنیته قد علم کردهاند و موفق شدهاند که در زمره بازیگران اصلی صحنهی جهانی در آیند؟ برای همین پرسشهای غیر قابل انکاری در مورد ریشههای خود ویژه کمبودها در جهان عرب و سقوطاش مطرح میشوند. تا موقعی که این پرسشها پاسخهای در خور خود را نیابند، مسئلهی عقبماندگی وحشتناک سیاسی، علمی و تکنیکی و اقتصادی جهان عرب غیر قابل حل میماند. البته تلاشهایی بسیاری شده تا ریشههای تاریخی مسئله را بشناسد. یکی از این بررسیهای جدید از آن دان دینر (Dan Diner) است که بصورت هوشمندانه و جامعی به سنجش پرداخته است. نام کتاب وی "زمان طلسم شده، بررسی سکون جهان اسلام" است. این بررسی از واقعیت قرار سرمایههای علمی در این جوامع عربی کار خود را شروع میکند. مثال چاپ کتاب را در این جوامع مورد توجه قرار میدهد و به این نتیجه میرسد که هنوز یک سازماندهی خودبنیاد و مستقل برای چاپ و پخش کتاب در این جوامع شکل نگرفته است. بواقع از قرن 15 میلادی فقهای اسلامی مانع پخش مطبوعات آزاد بودهاند. دلیل کار خود را نیز با این حکم جزمی (دگم) توجیه کردهاند که در کنار قرآن هیچ کتابی اجازه موجودیت ندارد. تازه با تأخیری سه قرنی بود که اولین چاپخانه اجازه تأسیس یافت تا به کار انتشار کتابهایی به زبان عربی بپردازد. پیامدهای ناجور این عقب ماندن از دستاوردهای چاپ در عرصههای علمی و تکنیکی منطقه تا به امروز برطرف نشده است. چرا که در چهار صد سال پیش هیچ اختراع چشمگیری از عربها بوجود نیامده است. این نقل قول از نویسندهی عراقی بارها تکرار شده است که گفته، "اگر عربی به قرن هژده لوکوموتیو را اختراع میکرد تا به امروز هم نمونهاش ساخته نشده بود". هیچ تاریخنگاری این نکتهبینی را مردود نمیشمارد و آمار به ثبت رسیده اختراعات جدید نشانگر آنست که در آن روند بازماندگی دگرگونی روی نداده است. این کمبود دانشی تأثیرات منفی بر تمدن عربی گذاشته است. تأثیراتی که از قرن شانزده یعنی با غرق شدن ناوگان ایشان توسط اروپاییها و بخاطر برتری تکنیکیشان شروع شد و سیطره قبلی عربها را در دریانوردی و تجارت برانداخت. شالوده زندگانی در جوامع عربی تا قرن نوزده مثل شرایط قرون وسطایی باقی مانده بود. در حوالی سال 1800 در کشورهای عربی و مشرق زمین به زحمت میشد جاده و خیابانی یافت. اتوبان و کشتیهای بخاری، راهآهن و لولهکشی آب و برق و گاز، ساختن پل و بنادر و دائر کردن وسایل نقلیه عمومی و تلگراف و تلفن، همه و همه، از سوی شرکتهای اروپایی و نیروی کار بومی ساخته و پرداخته شد. این در حالی بود که نیروهای کار بومی دستمزد بخور و نمیری دریافت میکردند. حتا کشورهای نفتی انگلوار که همواره حقوق بازنشستگی خود را مصرف میکنند، بایستی برای هر کاری دست کمک بسوی تکنیک خارجی دراز کنند. زیرا بدون زمینشناسان و مهندسان حفر چاه غربی، اهالی آنجا نمیتوانستند نفتی از چاه بربایند و پالایشگاه و نفتکشهای خود را به راه اندازند. به همین خاطر این ثروت نفتی همچون طلسمی عمل میکند که مردم آنجا را یاد وابستگی خود به بیگانه میاندازد. توان اقتصادی تمام جهان عرب، بدون درآمد نفتی، چیزی برابر اعتبار یک شرکت تلفن فنلاندی هم نخواهد بود. ایستایی و بیابتکار بودن در جهان عربی خود را به هنگام ساختن نهاد سیاسی نیز نشان میدهد. رشوه و فساد، پارتیبازی و رقابتهای خشونتبار دستهبندیهای بازاری در بسیاری از این کشورهای عربی نشانهی وضعیت مسری (endemisch) هستند. آن ایدههای وارداتی ناسیونالیسم و سوسیالیسم در تمام گوشه و کنار این سرزمینها به شکست انجامیده است. هر حرکت دمکراسیخواهی در آن کشورهای در نطفه خفه میشود. روشهای سرکوبی که در کشورهای عربی رایج هستند، گر چه در دل سنت استبداد شرقی آبشخور دارند، اما آموختن از روشهای آموزگاران کافر برای دولتمداران عرب اجتنابناپذیر بوده است. چنانچه از مسلسل گرفته تا گاز سمی و تمام سلاحهایی که در جهان اسلامی – عربی کاربردی مییابند، ساخته و پرداختهی اختراعات غربی است. در این میان قدرتمداران عرب برای حفظ نفوذ خود شیوه عملکرد سازمانهای مخوف پلیسی را سرمشق خود قرار دادهاند که در دوران استالین و هیتلری بیداد میکردند.
|
![]() |
![]() |