١ - بچه که بودم در هر دو سر کوچه ما یک مغازه بقالی و لبنیات فروشی بود. یکی به نام فکر میکنم برادران اخوان که صاحب آن اصغرآقا نام داشت و مغازهء صداقت که نام صاحبش ممدآقا بود. هر دوی آنها کم وگران فروش، بنجل بنداز و بداخلاق بودند به خصوص با بچهها. البته یک فرقی بین آنها بود اصغر آقا خیلی سنتی بود با لهجهء شهرستانی صحبت که چه عرض کنم دادو بیداد و غرغر میکرد و خانم و دخترانش همه چادری بودند ولی ممدآقا بچه تهران و کمی مدرن بود، دخترش هم میهماندار هما در پروازهای بین قارهای بود که برای ممدآقا همیشه سوغاتیهای شیکی میآورد تا ممد آقا بتواند به بقیه اهل محل نشان دهد.
در هر صورت همیشه یکی از این دو کاسب محلهء ما از آن دیگری بد میگفت و خلاصه آن دیگری بود که ماستش ترش بود. اصغر آقا راجع به ممد آقا میگفت عجب آدم بنجل فروشیه و خودش در حین گفتن این جمله پنیرهای کپک زده را از اُن پُشت مُشتها میریخت لای کاغذ و میداد دستت. و ممد آقا میگفت یکوقت نرید از اصغر آقا خرید کنیدها چون گران فروش است و وقتی میآمدی بیرون میدیدی جعبه کبریت یک ریالی را پنج ریال حساب کرده. خلاصه این سخنرانیهای جرج بوش و احمدی نژاد و حملههایشان به یکدیگر در مجمع عمومی سازمان ملل مرا به یاد ممدآقا اصغرآقا محلهمان انداخت.
این یکی خودش با یک مشت اقلیت مرتجع در ایران خون اکثریت را در شیشه میکند و به آن دیگری میگوید... و آن دیگری...
٢ –بعضی از دوستان فراموش کردهاند که این خانم انوشه انصاری یک بیزنسوُمن است و موفقیتهای قبلی ایشان هم به خاطر داشتن شم اقتصادی بوده و انسانهایی با داشتن این خصوصیات، پول بی زبان را هم هینطوری و بدون حساب و کتاب و از روی هوا و هوس به مصرف نمیرسانند. مطمئن باشید که ایشان بعد از بازگشت از فضا چندین برابر این مبلغ را از طریق قراردادهایی که با کمپانی های مختلف لباس، کفش، کیف و یا اتومبیل و وسایل الکترونیکی، کامپیوتر و محصولات آی تی.... برای آگهی های تجاری خواهد بست ویا اگر شده با چاپ کتاب خاطرات و یا اینکه " راز موفقیت من در چیست" و یا "چگونه سریع میلیونر شوید" و یا حتی اگر شده با تولید عطر مخصوص "انوشه انصاری" .... نه تنها مخارج سفر خود را تأمین خواهد کرد، بلکه حتی دوباره چندین شرکت به راه خواهد انداخت. پس بیخود سر اینکه حالا وی ایرانی است و یا آمریکایی و یا آیا کار ایشان از افتخارات ما است یا نیست دعوا نکنیم که این به فضا رفتن ایشان هم، یکی از پروژههای اقتصادی ایشان میباشد که من و شما و ایران در آن جایی نداریم. پس بهتر است برویم ماست خودمان را بخوریم که ترش نشه و لااقل کمی کلسیم به بدنمان برسانیم که برایمان مفید است.