
گنجی رهبر من نیست؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی نمایندهء من نیست؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی برگزیدهء همهء ایرانیان نیست؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی میگوید: "غرب بجای بلند کردن صدای بن لادن های ایرانی و ملاعمرهای ایرانی باید صدای مسلمان دموکرات ایرانی را بشنود. صدای آیت الله منتظری، صدای عبدالکریم سروش ها، محسن کدیور. من سعی می کنم پیام آور صدای صلح از ایران به جهان باشم".
گنجی نمیگوید که ایران تنها از بنلادنها و ملاعمرها و دموکراتهای مسلمان تشکیل نشده و در ایران دموکراتهای سکولار، لائیک، آتئیست هم وجود دارد، نمیگوید که در ایران مسیحیان ارمنی و آشوری، کلیمیان، بهائیان، زرتشتیان و...بی دینان هم وجود دارند. از صدای زنان یعنی نیمی از ایران نمیگوید، از صدای اقلیتهای قومی نمیگوید، از صدای اقلیتهای جنسی نمیگوید........؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
عامل و آمر هر چه نابسامنی و جنایت و مصیبت در ایران بعدا از انقلاب است، هنوز امام گنجی است؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی رازهایی را میداند که به عمد آنان را بر ملا نمیکند؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی از اسراری آگاه است که به مصلحاتی ( شخصی!؟)، آنها را فاش نمیکند، اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
گنجی بر سر مسئولیتهای خود و یارانش (عبدالکریم سروش ها، حجاریها، کدیورها و...) در مصائب ٢٧ ساله گذشته مغلطه میکند؛ اما زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
و اما... زندانی سیاسی آزاد باید گردد.