هفته پیش وقتی که از سفر بر میگشتم تبلیغهای بزرگ و کوچک و جور و واجور داخل و خارج فرودگاه فرانکفورت توجه مرا به خود جلب کرد. اکثر آنها محصولات کره جنوبی را عرضه میکردند. از کوچکترین وسایل الکترونیکی گرفته تا لاستیک و اتوموبیل. به یاد گزارشی که چندی پیش خوانده بودم افتادم، در آن گزارش آمده بود که صاحبان صنایع کره جنوبی فرانکفورت را به عنوان نماینده خود در بین شهر های اروپائی انتخاب کردهاند و روزی نیست که یک شرکت صنعتی و یا تجاری از کره جنوبی در اینجا دفتری باز نکند.
اما چیزی که مرا به فکر واداشت تبلیغ خط هوائی کره جنوبی بود. در این اگهی در یک طرف تصویری از زنان کره جنوبی با لباسها و آرایشهای قدیمی و سنتی با بکگراند ساختمانهای بومی این کشور و در طرف دیگر مردان با لباسهای امروزی با بکگراند آسمانخراشها و ساختمانهای مدرن بود. زیر آنها هم درشت نوشته شده بود به کره جنوبی کشور سنتی مدرن سفر کنید. با خواندن این جمله مثل برق گرفتهها تمام افکارو خواندههایم زیر رو شد. من تا به امروز فکر میکردم که یکی و یا مهمترین دلیل عقب ماندهگی ما ایرانیان نفهمیدن و نهادینه نشدن مدرنیته به عنوان یک کلیت است، وحالا یک سئوال بزرگ برایم پدیدار شده و آن اینکه آیا کشورهائی مانند کره جنوبی، ژاپن، چین و یا حتی هند وتایلند که یک جورائی خود را به کاروان زمان رساندهاند و همراه آن شدهاند آیا به آن شکلی که ما خوانده و دیده و تجربه کردهایم با مدرنیته و توسعه سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی به عنوان یک کلیت درگیر شدهاند؟ در مورد هند میتوان گفت دورا ن گذار را طی میکند ولی آیا ژاپن را میتوان مدرن نامید؟ به خصوص اگر به مناسبات مابین انسانها و یا فعالیتهای سازمانهای مدنی و یا سندیکاهای آن نگاهی بیاندازیم. حتی مناسبات احزاب که در انتخابات پارلمانی ویا برای به قدرت رسیدن فعالیت میکنند با آنچه که ما از اروپا میشناسیم دگرگونه است.
و با نوشتن همین جملات بالا هم باز صدها سؤال دیگر برایم مطرح شده که باید برم و به آنها بپردازم.