با کامنتهائی که بعضیها برای پست قبلی گذاشتهاند، نشان داده شده که ما ایرانیان واقعاً از همجنسگرائی چیز زیادی نمیدانیم. به خصوص دوستی به نام مریم همجنسگرائی را یک بیماری دانسته که در جواب باید بگویم این ایده مدتها است که به نقد کشیده شده و آخرین مدافعان آن در سالهای آخر قرن نوزدهم میزیستهاند. دوماً این چگونه علمی است که فقط در ایران وجود دارد که چنین پدیدهای را بیماری تشخیص داده و در اینجا یعنی مهد علم ودانش یک همچنین نظریهای مطرود است؟ و چگونه است که همخانهای زمان دانشجوئیم که یک خانم پزشک همجنسگرا بود نخواسته که خود را معالجه کند و برعکس دارد با سعادت در کنار دوست دخترو پسر چهار ساله و نیمه شان زندهگی میکند؟
در موری حیوانات هم اتفاقاً هم در پستانداران هم در پرندهگان و هم حتی در بین عنکبوتان همو و بی سکشوالیتی مشاهده شده است.
در اینجا از این دوستان میپرسم آیا زیادی به دستگاه تبلیغاتی ولایت فقیه اعتماد نداشتهاید؟ و از آنها میخواهم به چیزهائی که این رژیم در رادیو تلویزیون و نشریاتش پخش میکند با دیدهء شک و تردید نگاه کنند.
دلیل دیگری که خانم مریم از این قضیه اصلاً اطلاعی ندارند این است که مینویسند " در موارد حاد با تغییر جنسیت قابل حل است" . در اینجا دو تا پدیده از بی اطلاعی کاملاً مخلوط شده است و آن قرار دادن هموسکشوالیتی (همجنسگرائی) برابر با ترانس سکشوالیتی (فارسی اش را نمیدانم) است. برای اطلاع باید بگویم همجنسگراها تمایلی برای تغییر جنسیت ندارند بلکه فقط گرایش جنسی به هم جنس خود دارند ولی در مورد ترانس سکشوالها میشود گفت انسانهائی در جسم و کالبد اشتباهی هستند که از طریق جراحی به آرزوی خود میرسند.
مورد دیگر اینکه دوستانی گفتهاند این قضیه ( یعنی همجنسگرائی) را سیاسی نکنم. در جواب باید بگویم این دست من و شما نیست و این قضیه سیاسی است. به خصوص در مورد ما ایرانیان که به نظر من حتی مقیاسی است برای محک زدن نهادینه شدن دموکراسی نزد ما، چرا که اجرا و حفظ دموکراسی رابطه مستقیم با رعایت و حفظ حقوق اقلیتها دارد. حال این اقلیتها در جوامعی مختلف انواع متفاوتی را میتوانند داشته باشند. در مورد ایران میتوان از اقلیتهای قومی (آذربایجانیان، کردها، بلوچها، ...)، اقلیتهای مذهبی ( سنیها، بهائیان، مسیحیان و ...)، اقلیتهای جسمی ( معلولین جسمی، کرولالها و...) و اقلیتهای جنسی( همجنسگراها و ترانس سکشوالها و ...) نام برد.
من آرزو میکنم روزی برسد که در هیچ کجا از این کرهء خاکی هیچ پیش قضاوتی در مورد هیچ قوم و ملیت و گروه و دستهای از انسانها صورت نگیرد. و اگر حتی یک نفر و فقط یک نفر وجود دارد که میخواهد بر خلاف نرمهای معمول و آنچیزی که دیگران عادی میدانند زندهگی کند این امکان را داشته باشد.