
نمیدانم که آیا برای شما هم این سوال مطرح است، که چرا مردم دست به اعتراضات وسیع در حمایت از گنجی و منوچهرمحمدی و دیگر زندانیان سیاسی نمیزنند؟ زمانی که نمایندهگان مجلس ششم دست به تحصن زده بوده که چرا آنها در انتخابات مجلس هفتم از طرف شورای خبرهگان حذف شدهاند برایم قابل قبول بود که مردم دیگر نخواهند از این "اصلاحطلبان" حمایت کنند چرا که چندین بار به اینان اعتماد کرده و بعد سر خورده شده بودند. ولی حالا را نمیفهمم به خصوص که مردم کردستان هم دست به اعتراض زده و آن دیار نا آرام است و این خود میتواند در دل شوری برای شروع اعتراضات برانگیزد. نمیدانم اگر من در ایران بودم چه میکردم ولی آیا اگر وضعیت ما این است حقمان همین این نیست که هست؟ آیا کاری کردیم که اینگونه نشود؟ آیا در تغییر وضع موجود کوشیدیم؟ در هر صورت من فکر میکردم که همه منتظر این هستند که کسی قدم اول را بردارد ولی.......مگر همین چند وقت پیش نبود که نخبهگان دروغین این جامعه از مردم میخواستند که به رفسنجانی یعنی عامل و بانی و پایه گذار هر چه زشتی و پلیدی ، نابسامانی و جنگ، فقر و فلاکت، جرم و جنایت رأی دهند ؟ دنیای غریبی است.
بعد وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم این بار اول نیست که مردم ما سرشان را در لاکهای خود میکنند و فقط میخواهند زندهگیشان را بکنند. مگر آن زمان که فوج فوج فرزندان این سرزمین به دست همین احمدی نژادها در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام میشدند کسی به غیر از خانوادهها اعتراضی کرد؟ مگر زمانی که مصدق و دیگر ملیون ناعادلانه محاکمه میشدند کسی اعتراضی کرد؟ مگر این مردم نبودند که در روز بیست و هشت مرداد سی و دو به جای اینکه علیه کودتا مقاومت کنند به خانه مصدق و دیگر ملیون حجوم برده و دست به غارت زدند؟ و مگر همین ایرانیان خارج از کشور نشین نیستند که برایشان مهمتر است که وقت را صرف جا انداختن قرمه سبزیشان کنند تا برای مطالعه و یا حمایت از مبارزات زندانیان سیاسی و مردم کردستان؟
آیا شما فکر میکنید در فرهنگ و ضربالمثلهای دیگر کشورها اینچنین بیتی یافت میشود؟:
هرکه در شد ما دالانیم ، هر که خر شد ما پالانیم