$BlogRSDUrl$>
Saturday, July 23, 2005ما و تصفیه حسابهای شخصیهیچوقت مهشید اینقدر کار مرا راحت نکرده بود که با این نوشتهاش انجام داده.
در راه به این فکر میکردم از کجا شروع کنم تا بتوانم به تمام نکاتی بپردازم که این خانم به شکلی سطحی خواسته با "پروانه حمیدی" تصویه حسابهای قدیمیاش را انجام دهد بخصوص که متاسفانه در این راه هم از گنجی و خانم کار هم سوء استفاده کرده. این شعر را هم که مرتب پدربزگم به من گوشزد میکرد در ذهنم مدام مرور میشد. دشمن دانا به از نادان دوست دشمن دانا بلندت میکند بر زمین میزندت نادان دوست ولی قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم مثل همیشه به سایتهای خبری و بعد به وبلاگها یک سری زدم و دیدم مهشید زحمت مرا کشیده. البته از آنجائیکه وی در کنفرانس برلین حظور نداشته و همانطور که نوشته از طریق فیملمی در جریان آن قرار گرفته که دستچینهای انتخابی حزب کمونیست کارگری بوده، کمی با آن ورزیونی که من شاهدش بودم فرق میکند . من اینجا فقط این را بگویم که حزبیها آنقدر با جوسازیها و شانتاژهایشان همه چیز را تحتالشعاع قرار دادند که نگذاشتند اصلاً صدای اپوزیسیون معترض غیر خودی به گوش اپوزیسیون خودی و مجریان بخورد. البته اینرا هم اضافه کنم که من با روند و نحوه همه مواردی اعتراضی که درست و بر حق میدانستم موافق نبوده و نیستم و انتقاد به خود و دوستانم را وارد میدانم، اما نه از این نوع چیپی که خانم شهلا شرف عنوان کرده. چندی پیش هم در هیاهوی انتصابات ریاست جمهوری عباس معروفی خطاب به دولتآبادی یاداشتی نوشته بود که بیشتر تصفیه حساب بود تا موضوع رأی دادن به رفسنجانی. حال سوأل اینجاست چرا باید مسائل سیاسی را با تصفیه حسابهای شخصیمان اینگونه قاطی کنیم؟ بخصوص در این مورد که مبارزه تا پای جان گنجی با استبداد دینی مطرح است. شاید این وسیلهای شد تا ما باز یک قدم به جلو بگذاریم و بیشتر به همهء جوانب عملکردهای خود بیاندیشیم.
|
![]() |
![]() |