خیلی ناامیدم نه به خاطر آنکه احمدی نژاد انتصاب شد، چرا که برای من مثل روز روشن بود که اولاً چون این انتخابات آزاد نیست و خصوصیات انتخابات دموکراتیک را ندارد حتماً هم به مانند انتصابات مجلس هفتم تقلب نقش بزرگی در آن خواهد داشت نمیتوان در آن شرکت کرد و خلاصه کسی از آن صندوقها سر بیرون خواهد آورد که در آشپزخانه رژیم از قبل پخت شده است. دوماً هیچ فرقی در شرایط مردم به خصوص زنان سرزمینم نخواهد داشت که چه کسی انتصاب میشود چرا که هیچ چاقویی نه میخواهد و نه میتواند دسته خود را ببرد. بلکه از این ناراحتم که کسانی را که در این مدت از طریق اینترنت آشنا شده بودم و یه جورائی مرا به آینده ایران امیدوار کرده بودند همه نشان دادند که به آنچه که میگویند اعتقادی ندارند بخصوص کسانی که در جنبش زنان فعال هستند. آخر اینجا را بنگرید زنی که روزنامه نگار و حقوقدان است و کلی برای پیوستن ایران به کنواسیون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان نوشته و سخنرانی برگزار کرده در میدانهای شهر دوره میگردد تا مردم را راضی کند که به رفسنجانی رأی دهند، یعنی همان کسی که که نگذاشت بعد از تصویب لایحه آن در مجلس ششم در شورای مصلحت نظام به تصویب برسد. زنانی که مرتب علیه خشونت نسبت به زنان میگویند و مینویسند و مراسم اجرا میکنند حتی در بیانیهای جمعی از بقیه میخواهند که به مسببین وجود این بی اعدالتیها رأی دهند. هفتهء قبلش از تغییر قانون و رفراندم حرف میزنند و بعد با همان قوانینی که خواستار تغییرآنند همراهی میکنند. جریان چیه ما کجائیم، من فکر میکردم حافظه تاریخی مردممان و یا لااقل اهل قلم ما به اندازه یک نسل کوتاه است که متوجه شدم نه این کوتاهی به اندازه چند ماه و هفته میرسد.
پس از مدتی تأمل کردن به این نتیجه رسیدم که همه از آنجائی بر میخیزد که این نخبگان از دردهائی سخن میگویند که درد آنها نیست. از آنجا برمیخیزد که همه احساساتی هستیم و زود ذوقزده میشویم، که اهل تفکر و قلم ما اهل بادند و تأمل کردن را نیاموختهاند، که به جیب و منافع خودشان و اطرافیانشان میاندیشند...به قولی از ماست که بر ماست.
آری مدت زمانی است که ( لااقل از زمان مبارزه برای مشروطیت) در یک دور گردان شیطانی افتادهایم و نجات دهندهای هم نیست. باید که به خودمان بیآئیم!
!
به گزارش ایسنا، براساس اعلام ستاد انتخابات ریاست جمهوری نتایج اینچنین اعلام شده است:
اكبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی، ٦ میلیون و ١٥٩ هزار و ٤٣٥ رای که میشود ١٣.٢٤% از کل کسانی که میتوانستند رای دهند ( یعنی چه تحریمی و چه آنهائیکه در این انتصابات شرکت داشنتد)
محمود احمدی نژاد، ٥ میلیون و ٧١٠ هزار و ٣٤٥ رای که میشود ١٢.٢٧% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
مهدی كروبی، ٥ میلیون و ٦٦ هزار و ٣١٦ رای: ١٠.٨٩% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
محمد باقر قالیباف، ٤ میلیون و ٧٥ هزار و ١٨٩ رای: ٨.٧٦% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
معین، ٤ میلیون و ٥٤هزار و ٣٠٤ رای: ٨.٧١% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
لاریجانی، یك میلیون و ٧٤٠ هزار و ١٦٣ رای: ٣.٧٤% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
محسن مهرعلیزاده، یك میلیون و ٢٨٩ هزار و ٣٢٣ رای: ٢.٧٨% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
تعداد برگهای باطله مأخوذه، یك میلیون و ٢٢١ هزار و ٩٤٠ برگ رای: ٢.٦٢% از کل واجدین شرایط برای رأی دادن
براین اساس میزان مشاركت مردم در انتخابات، ٢٩ میلیون و ٣١٧ هزار و ٤٢ رای یعنی ٦٣% درصد میباشد.
حال بیائیم قدری دقیقتر به نتایج این انتصابات نگاه کنیم:
تحریم کننده گان ١٧ میلیون و٢١٧ هزار و ٩٤٥ رای یعنی ٣٧% را تشکیل دادهاند.
به تعداد تحریم کنندهگان هم باید تعدادی از آرای معین، کروبی و مهر علیزاده را که مانند دوم خرداد ١٣٧٦ با آری به خاتمی نه به ولایت فقیه گفتند و این بار به این سه کاندید به اصطلاح "اصلاح طلب" رأی دادهاند را اضافه کرد. مقدار زیادی از آرای باطله هم از نظر من باید به عنوان آرای مخالف به حساب آورد که با یک حساب سر انگشتی تعداد مخالفین فعال این رژیم قرون وسطائی به بالای ٤٥% میرسد.
در اینجا باید متذکر شد که نتایج اعلام شده را واقعی پنداشته و سخنی از تقلبات مستقیم و غیر مستقیم و تهدیداتی مانند تحریم کننده را برانداز خواندن و هزاران نوع دیگر شگردهای دست اند کاران این رژیم نمیگوئیم.
اما سوال این است با این تعداد قابل توجه مخالفین چرا کل این نمایش به زیر سوال نمیرود؟ چگونه است که کسی به جای این که بگوید صدای پای فاشیسم میآید نمیگوید بیایید برعلیه فاشیسم حاکم به پا خیزیم؟ آیا این نکبتی که دور برمان را احاطه کرده سخن از ضعیف و ناتوان بودن اپوزیسیون نمیکند؟ آیا این اوضاع تراژیک به ما نمیگوید که دیگر بس است و باید از خواب بیدار شد؟
اوضاع ما ایرانیان به یک کمدی تراژدی مبدل گشته است. عدهای که معین کاندیدای آنها بوده به کسانی که این نمایش مسخره انتصابات را تحریم کردهاند تهمت میزنند که از دموکراسی چیزی نمیدانند. اینان یا مغرضند و یا از حافظه ضعیفی برخوردارند، و اصلاً فراموش کردهاند که انتخابات دموکراتیک باید دارای چه خصیصههایی باشد. برای یادآوری متذکر میشوم که انتخابات یعنی کاندیداهائی خود را برای رسیدن به پستی معرفی میکنند و با ارائهء برنامههایشان و این که چرا خود را برای پست مورد نظر مناسب میدانند دست به تبلیغات میزنند و انتخاب کنندهگان هم با توجه به به اینکه کدام کاندید از منافع آنان جانب داری خواهد کرد به پای صندوقهای رأی رفته و به نامزد مورد نظر خود رأی میدهند. حال اگر در میان این کاندیداها کسی مورد نظر شخص رأی دهنده نباشد در انتخابات شرکت نمیکند، چرا که نمایندهای از سوی خود را در میان آنان نمیبیند. حال به جای آنکه نوک حملهء طرفداران معین به سوی خلیفه و شورای نگهبان باشد که چرا نگذاشتهاند این انتخابات به شکلی دموکراتیک انجام شود تا دربرگیرندهء نمایندهگانی از سوی همهء ایرانیان باشد یقه تحریمیها را گرفتهاند که چرا رأی ندادهاید. و باز هم فراموش کردهاند که رأی ندادن هم خودش رأی است و این حق هر شهروندی است.
و میگویند حال ببینید چه کسانی سر از صندوقهای رأی در آوردهاند. و باز فراموش کردهاند که تعداد بالای رأی احمدی نژاد تروریست( اگر مقدار تقلب و دستکاریها را کنار بگذاریم) به نطر من سیلی محکمی به اصلاح طلبان و به خصوص خاتمی و معین میباشد. چرا که آنها فرصتهای استثنائی بسیاری را به خاطر چانه زدن با بالائیها و برای حفظ نظام قرون وسطائیشان از دست دادند و مردم (آنهائی که در انتصابات شرکت کردند) هم با دو دوتا چهارتا کردنشان به گونهای گفتند ما به اصلاح طلبان دیگراعتماد نمیکنیم. البته باید گفت ما همه از نوادهگان همان مبارزان صدر مشروطه هستیم که مشروطه را قربانی مشروعه کردند و گفتند ما ایرانیایم و هویت ما اسلامی است.
آری عزیزان تا وقتی که در میان ما کسانی پیدا نشوند که رادیکال دست سنت و مذهب را از حکومت و سیاست کوتاه و آنها را روانه حوزههای خصوصی نکنند وضع به همین شکل خواهد ماند. بیخود یقه همدیگر را نگیریم که دشمن چیز دیگر و در جای دیگری است.
این هم یک فاجعهء دیگر که فقط در ایران زمین میتواند اتفاق بیافتد
حتماً خبرهای بمب گذاریها در تهران و اهواز را شنیدهاید. ازآنجایکه اینگونه عملیات، بدون در نظر گرفتن خط و سوی عاملین آن ( از طرف هر جریان سیاسی، مذهبی، اجتماعی و قومی که میخواهد باشد) باید رد و محکوم شود را واضح و مبرهن میدانم و از پرداختن به آن میگذرم. در اینجا فقط میخواهم نزد شما به قول معروف بلند فکر کنم.
من معتقدم که این بمبگذاریها کار خود رژیم و آنهم از سوی جناح فالانژ آن (بیت رهبری) است که میخواهد از یک سو حرکتهای اعتراضی زنان، دانشجویان، کارگران و زندانیان سیاسی و خانوادههایشان را در این مدت اخیررا تحت و شعاع قرار دهد و از سوی دیگر یک جو رعب و وحشت ساختهگی ایجاد کند تا مردم با پیدا کردن احساس نا امنی به پای صندوقهای رأی بروند. البته که از صنوقهای رأی هم حتماً هم باید کسی را بیرون بیاید که بتواند امنیت را تضمین کند یعنی جناب سرلشگر فالانژ قالیباف. شما چه فکر میکنید؟
ضمناً خوشحال میشوم نظرتان را هم راجع به قطعنامهء پايانی تجمع زنان در اعتراض به نقض حقوقشان در قانون اساسی را با من ودیگران در میان بگذارید.
عجب کشور گل و بلبلی داریمها کسانی که خود مسبب تمام بدبختیها و گرفتاریهای مردم میهنمان هستند، کسانی که وجود خود و آقازادهها و ایدئولوژیشان عامل فساد اجتماعی و اقتصادی در ایران هستند، کسانی که در اخراج استادان و دانشجویان در یورش به اصطلاح انقلاب فرهنگیشان دست داشتهاند، کسانی که لعنت آباد را به ما اهدا کردهاند.... کسانی که در به حقارت کشیدن، آزارو اذیت رساندن و در یک کلام نهایت ظلم به زن ایرانی تئوریسین و برنامه نویس بودهاند ( همه را میگمها، همان رفسنجانی و معین و سازگارا، قالیباف و.. همهء به اصطلاح خودشان اصلاح طلب امروزی و فالانژ دیروزی را میگمها ). با وقاحت تمام از دموکراسی و مبارزه با فساد و حقوق بشر دم میزنند. جریان چیست چگونه است که اینها اینقدر بی شرمند؟ و چگونه است که بعضیها میخواهند در این تئاتر ابتذال "انتصابات" شرکت کنند و تازه این مسخره بازی را تئوریزه میکنند و میخواهند که دیگران هم همراه آنان شوند. ما را چه میشود؟
اگر خواستید اینجا را هم امضاء کنید!
گروهی از زندانیان سیاسی زندان اوین قصد دارند در اعتراض به "برگزاری انتخابات غیر آزاد ریاست جمهوری"، "عدم رعایت حقوق بشر در ایران" و در دفاع از "آزادی بیان"، "قلم" و "عقیده" و "آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی"، از روز 20 خرداد ماه سال جاری در یک اقدام مشترک و هماهنگ، بدون در نظر گرفتن وابستگی های سیاسی و حزبی خود، دست به اعتصاب غذا بزنند. این زندانیان که اسامی آنها در بیانیه های بعدی منتشر خواهد شد قرار است اعتصاب غذای خود را تا پایان روز 18 تیر ماه ادامه دهند.
همچنین قرار است در روز 27 خرداد ماه، برابر با روز برگزاری انتخابات غیر دموکراتیک ریاست جمهوری در ایران، در منزل یکی از زندانیان سیاسی گردهمائی صورت گرفته و دست به اعتصاب غذای یک روز – به صورت سمبلیک – در حمایت از زندانیان سیاسی زده شود.
زندانیان سیاسی خواستار حمایت شما هستند. دوستانی که تمایلی برای همراهی سمبلیک (به صورت یک روزه) در جریان اين اعتصاب غذا دارند می توانند با ارسال ایمیل نام خود را در اختیار ما قرار دهند تا در صورت صدور بیانیه در این خصوص، برای جمع آوری امضا با این دوستان تماس بگیریم.
همچنین از وبلاگنویسانی که از این حرکت حمایت می کنند دعوت می شود تا با ثبت نام خود یا وبلاگشان در قسمت نظرخواهی و یا ارتباط از طریق ایمیل، همبستگی خود را قبل از شروع این حرکت اعلام نمایند تا با تهیه لیستی از این دوستان زمینه برای اقدامات بعدی و همکاری بیشتر فراهم آید.
برای تماس با کميته اعتصاب غذا همچنين می توانيد با ايميل آدرس زیر نيز تماس برقرار کنيد:
---------------------------------------------------------------------------------