$BlogRSDUrl$>
Tuesday, May 24, 2005جنبش زنان ایران و ما زنان ایرانیچندی پیش مهشید در مورد برخوردهای فعالین جنبش زنان ایرانی نوشتهای داشت قابل تامل و امیدوار بودم که خود وی این موضوع را دنبال کند که چنین نشد و من هم بدینوسیله میخواهم نظر خود را در این مورد مطرح کنم تا شاید به این بحث دامن زده شود. موضوعی که مرا رنج میدهد این است که نمیخواهیم قبول کنیم که حرکت زنان برای رسیدن به حقوق برابر یک "جنبش" است و نه یک "حزب طبقاتی". با پذیرفتن اینکه حرکت زنان "جنبشی" است به دیدمان و قضاوتهایمان وسعت میدهد و راحتر میتوانیم مکانیسمهای مبارزهء این حرکت را فهمیده و آنرا تحلیل و آنالیز کنیم. آری جنبش زنان ایرانی مانند همهء جنبشهای امروزه نامتجانس است یعنی فعالینی با گرایشات مختلف سیاسی، عقیدتی، قومی و مسلکی را دربدنهء خود جای داده و دقیقاً این ناهمگونی نقطه قوت آن است و نه ضعف آن. چرا میخواهیم مخالف عقیدتی خود را از این جنبش حذف کنیم؟ چرا نمیگذاریم هر کس در توان و محدودهء دید خود هدفش را دنبال کند؟ اگر آنرا نمی پسندیم طرحی بهتر دراندازیم نه اینکه سنگ جلوی پای دیگران بیاندازیم. انرژیمان را نه در بدر کردن مخالفانمان بلکه در ارائهء راههای عملی و کارسازتر از برنامههای آنان مصرف کنیم تا در جنبش نقش ترمزی نداشته باشیم. چرا ما از هر حرکتی که مارا به هدفمان نزدیکتر میکند حمایت نمیکنیم؟ چرا همیشه اگرها و مگرها و اماها ما را بر در جا نشستن وا میدارد؟ چرا اگر حرکتی زائیده ابتکار شخص خودمان (یا گروهی که بهش تعلق داریم) نیست از شرکت درش سرباز میزنیم که هیچ، چوب لای چرخ کسانی هم که میخواهند به دردی هر چند از نظر ما جزئی و بی اهمیت بپردازند میگذاریم؟ چرا تعاون نداریم؟ چرا نمیتوانیم مقطعی قدمهای مشترک برداریم؟ چرا قبول نمیکنیم که پیروزیهای کوچک باعث میشود ازیک طرف افراد تازه نفستر و جوانتر پا در این حرکت بگذارند و از طرف دیگر عامل دلگرمی فعالین کنونی شده تا همچنان ادامه دهنده این راه باشند. دوستان فراموش نکنیم در این باغ ما باید نهال خود را آب دهیم و از آن مراقبت کنیم نهالهای دیگری هم چه ما بخواهیم چه نخواهیم رشد خواهند کرد و وجود خواهند داشت اگر چه میدانیم شاید میوههای باب طبع ما رابه بار نخواهند آورد. ------------------------------------------------------------------------------------------------
|
![]() |
![]() |